پلیمورفیسم ژنتیکی، تفاوت در توالی DNAی افراد، گروه ها یا جمعیتها است که شامل یک یا تعداد بیشتری SNP میباشد. موتاسیون ژنتیکی، تغییر در توالی نوکلئوتیدی یک مولکول DNA است. استفاده از اکوتیلینگ برای یافتن پلی مورفیسم DNA و تنوع آللی ژنها یکی دیگر از موارد کاربرد این تکنیک است. ملحِد و همکاران (۲۰۰۶) از تکنیک اکوتیلینگ برای یافتن پلیمورفیسم DNA در ژنهای mlo و Mlaی جو استفاده کردند. آنها ۱۱ لاین موتانت mloی جو، رقم اینگرید (mlo WT) و ۲۵ لاین جو که شامل ارقامی از اروپا، لاینهای تقریباً ایزوژن و لاینهای مشتق شده از جوی وحشی که دارای آلل Mla بودند را مورد بررسی و آزمایش قرار دادند. این پژوهشگران نتیجه گرفتند که امکان ترکیب آللهای متفاوت mlo با آللهای مختلف Mla از جوی وحشی وجود دارد تا بدین وسیله ارقامی با مقاومت طولانیتر نسبت به بیماری سفیدک جو به دست آید. نیتو و همکاران (۲۰۰۷) از این تکنیک برای تعییین تنوع آللی eIF4E، فاکتوری که حساسیت به ویروس را کنترل می کند، در هندوانه استفاده کردند. آنها ۱۱۳ ژنوتیپ از گونه های کوکومیس را برای حساسیت نسبت به ویروسهای MNSV و CVYV مطالعه و بررسی نمودند. این محققان دریافتند که ۶ محل پلیمورف به صورت بسیار حفاظت شده در مناطق اگزونی این ژن وجود دارد که یکی از آنها با مقاومت نسبت به MSNV مرتبط بوده و بقیه موتاسیونهای خاموش بودند. همچنین آنها یک آلل جدید از این ژن را در یکی از خویشاوندان هندوانه به نام کوکومیس زِیری[۳]، یافتند. آنالیز عملکرد ژن نیز نشان داد که این آلل جدید احتمالاً مسئول مقاومت به MNSV است. راموس و همکاران (۲۰۰۹) با بهره گرفتن از تکنیک اکوتیلینگ یک ارتولوگ هیپو آلرژی از لوکوس Ara h 2.01 را در بادام زمینی تشخیص داده و بررسی کردند. آنها به کمک روش اکوتیلینگ ۵ موتاسیون مختلف از بین برنده فعالیت ژن d 2.01 را در ژنوتیپهای بادام تعیین نمودند. به علاوه، یک پلیمورفیسم در اپیتوپ (بخشی از آنتیژن که به وسیله سیستم ایمنی به ویژه آنتیبادیها، سلولهای B و T تشخیص داده می شود) غالب ایمنی #۷ (S73T) تشخیص داده شد که موجب کاهش ۹۹- ۵۶ درصدی فعالیت باندینگ IgE گردید. وانگ و همکاران (۲۰۱۰) با بهره گرفتن از تکنیک اکوتیلینگ پلیمورفیسمهای ژنFAE1 ، که در ارتباط با محتوی اسید اوریک است، را در سه گونه از براسیکا مطالعه نموده و از آن برای تعیین رابطه ژنومی جنسهای گونه براسیکا استفاده نمودند. آنها هفت ژنوتیپ براسیکا راپا[۴]، ۹ ژنوتیپ براسیکا اولراسا[۵] و ۱۰۱ ژنوتیپ براسیکا ناپوس[۶] را مورد آزمایش قرار دادند. نتایج این مطالعه نشان داد که ۳ پلیمورفیسم در دو پارالوگ FAE1 گونه ناپوس یافت گردید که این پلی مورفیسمها رابطه قویی با تفاوت مقادیر اسید اوریک بذر داشتند. در توالیهای ژنومی ژن FAE1 متعلق به ۷ ژنوتیپ براسیکا راپا یک پلیمورفیسم تک نوکلئوتیدی در منطقه کد کننده ژن یافت شد که موجب کاهش عملکرد ژن گردید. آنالیز مولکولی تکامل همولوگهای ژن FAE1 نشان داد که رابطه بین ژنومهای A و C در براسیکا نزدیکتر از رابطه ژنومهای A/C و ژنوم آرابیدوپسیس است. مرتب کردن توالیهای کد کننده این همولوگهای FAE1 و مقایسه آنها نشان داد که ۱۸SNP متفاوت بین ژنومهای A و C وجود داشته که می توانند به عنوان مارکرهای اختصاصی ژنوم در براسیکا استفاده گردند. وان هوت و همکاران (۲۰۱۲) مناطق کد کننده ژن سندرم NBS را در ۱۰ فرد مبتلا به این بیماری توالییابی کرده و در ۸ نفر از آنها در ژن SMARCA2 تنوعهای هتروزیگوسی یافتند. غربالگری گسترده مولکولی نشان داد که در ۳۶ فرد از ۴۴ فرد مبتلا به این سندرم موتاسیونهای ناهمگن در ژن SMARCA2 وجود داشت. هنگامی که این موتاسیونها با نمونههای والدینی مقایسه شدند تأیید گردید که آنها موتاسیونهای جدید میباشند. این موتاسیونها در داخل توالیهایی گروهبندی شدند که موتیفهای بسیار حفاظت شده در منطقه کاتالیکی ATPase پروتئین را کد می کنند. این تکنیک برای تشخیص انواع آللهای جدید ژنی، بیان رابطه ارتولوگی آنها و همچنین رابطه بین ژنومهای گونه های مختلف کاربرد دارد.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
از تکنیک اکوتیلینگ میتوان برای تخمین فراوانی نسبی SNP در قطعه یا قطعات مورد نظر ژنوم استفاده نمود. ارزیابی فراوانی SNP می تواند اطلاعات زیادی در مورد مناطق حفاظت شده ژن و مسیر تکاملی جنسها و گونه های مختلف در اختیار قرار دهد. گیلکریست و همکاران (۲۰۰۶) با بهره گرفتن از این تکنیک، تنوع ژنتیکی در جمعیت طبیعی Populus trichocarpa را مورد مطالعه قرار دادند. آنها تنوع ژنتیکی مربوط به ۹ ژن را در افراد ۴۱ جمعیت مختلف بررسی نمودند. مقدار تنوع در ژنهای مورد مطالعه آنها بسیار متفاوت بوده و از یک SNP در ژن PoptrTB1 تا بیش از SNP 23 در هر bp 1000 از ژن PoptrLFY متغیر بوده است. الیزا و همکاران (۲۰۰۹) تکنیک اکوتیلینگ را در سیب زمینی (Solanum tuberosum L) بهینهسازی کردند. آنها در هر کیلوباز ۱۵ پلیمورفیسم تک نوکلئوتیدی یافتند. نه پلیمورفیسم از آن، مختص یکی از سه رقم تتراپلوئید مورد مطالعه بود. ایبیزا و همکاران (۲۰۱۰) با بهره گرفتن از اکوتیلینگ منابع جدیدی از مقاومت ویروسی را در گونه های پنبه یافتند. آنها برای ۲۳۳ ژنوتیپ بومی جنس کاپسیکم یک پلت فرم اکوتیلینگ بر مبنای cDNA ارائه داده و ارزیابی نمودند. با بهره گرفتن از این پلت فرم تنوع بالایی در توالیهای کد کننده ژنهای eIF4 و eIF(iso)4E تشخیص داده شد. این محققان ۵ واریانت جدید از ژن eIF4E (pvr210, pvr211, pvr212, pvr213 and pvr214) گزارش دادند که در ارتباط با واکنش مقاومتی نسبت به ویروس PVY بوده است. سِری و همکاران (۲۰۱۱) در ۹۶ ژنوتیپ جو آللها و هاپلوتیپهای ۹ ژن کاندیدای تحمل به خشکی را مطالعه نمودند. آنها SNP 185 گزارش دادند و با تکنیک اکوتیلینگ ۴۶ موتاسیون حذف و اضافه با میانگین یک SNP در bp 92 و یک موتاسیون حذف و اضافه در bp 372 از توالی ژنومی را تعیین نمودند. کلهر و همکاران (۲۰۱۱) مقادیر SNPها در جمعیتهای وحشی Populus tremuloides Michx. را تعیین نموده و مشخص کردند. آنها در مجموع ۳۵ منطقه ژنی را در چهار جمعیت آنالیز کردند. لوسای انتخابی آنها اصولاً در تشکیل پشم نقش داشتند و شامل ژنهایی بودند که در بیوسنتز لیگنین، بیوسنتز سلولز و سایر ترکیبات دیواره سلولی دخالت مینمایند. همچنین ژنهای کد کننده هورمونهای رشد، مقاومت به بیماری و واکنش به نور از جمله ژنهای مورد مطالعه آنها در این تحقیق بود. این پژوهشگران مجموعاً ۴۶۲ SNP در kb 25 یافتند که بیش از SNPs/kb 18 میباشد. بنابراین، SNP ها مارکرهای مولکولی فراوان و مفیدی در این گیاه میباشند.
برای نقشهیابی ژن با روشی ساده و کم هزینه میتوان از تکنیک اکوتیلینگ با ژل آگارز استفاده نمود. راقاوان و همکاران (۲۰۰۷) از این روش سریع برای تشخیص SNPها در تهیه نقشه برای ژنهای کاندیدای برنج استفاده کردند. آنها از ژل آگارز برای این هدف استفاده نموده و اثبات کردند که این روش می تواند به صورت کارآئی در نقشهیابی ژن به کار رود و به ویژه برای لاینهای والدینی که سطوح پلیمورفیسم در آنها پائین است مفید میباشد. هزینه کمتر و سادگی این تکنیک موجب کاربرد گستردهتر آن در مطالعات مربوط به مارکرهای مبتنی بر SNP برای تعیین خصوصیات ژرمپلاسم و مطالعات نقشهیابی میگردد.
روشهای مختلف تشخیص SNP دارای کارآئی متفاوتی میباشند. اکوتیلینگ با تشخیص انواع مختلف پلی مورفیسم نظیر حذف یا اضافه، آسیب ژنی و توالی های کوچک تکراری بدون تولید موجوداتی که از نظر ژنتیکی تغییر یافتهاند (۱۶)، دارای کارائی بسیار بالایی میباشد. موتاسیونهای چندتایی و حذف و اضافههای کوچک با اکوتیلینگ قابل تشخیصاند. بنابراین، میتوان از این روش به عنوان یک مارکر پلی مورفیسم چند نوکلئوتیدی (MNP) استفاده نمود که از مارکر SNP که صرفاً موتاسیون تک نقطهای را تشخیص میدهد کارآتر است (۷۶). اکوتیلینگ تکنیکی با راندمان بالا است که قابلیت تعیین عملکرد موتاسیونهای نادر توسط آن، مؤثرتر و سریعتر از سایر روشها است (۱۳). هیونگ و همکاران (۲۰۰۸) دو روش استفاده از اندونوکلئاز اختصاصی جفت باز اشتباهی و کروماتوگرافی مایع را برای تشخیص موتاسیونها در ژن بتا تالاسمی (HBB) با هم مقایسه نمودند. آنها گزارش دادند که روش استفاده از اندونوکلئاز دارای ۱۰۰% حساسیت برای تشخیص موتاسیون است. کورینا و همکاران (۲۰۱۰) از آنالیز هتروروپلکس برای تعیین ژنوتیپ SNP در آفتابگردان استفاده کردند. آنها برای ژنوتیپیابی مجموعه ای از ۲۴ ژن کاندیدای پلیمورف انتخابی دو روش CEL1CH و dHPLC را با هم مقایسه کردند. ده منطقه از ۲۴ منطقه ژنی دقیقاً به وسیله روش CEL1CH تشخیص داده شده و ۱۱ منطقه ژنی برای آنالیز از طریق dHPLC بهینهسازی شدند. هر دو روش برای تهیه نقشه ژنتیکی استفاده شدند و برای این منظور SNP 42 از نوع موتاسیون حذف و اضافه در ۲۲ ژنوتیپ آفتابگردان و SNP 33 حذف و اضافه در ۹۰ اینبرد لاین نوترکیب برای تولید این نقشه استفاده گردید. آنها نتیجه گیری کردند که میتوان این دو روش را به صورت روشهای مکمل برای مطالعات ژنتیکی و تعیین تنوع ژرم پلاسمی (اکوتیلینگ) به کار برد. بونو و همکاران (۲۰۱۱) با بهره گرفتن از تکنیکهای اکوتیلینگ و HRM بیماران مبتلا به اندرسون- فابری (FD) را از نظر ژنتیکی غربال کردند. این بیماری به وسیله نقص عمل آنزیم آلفا- گالاکتوزیداز که توسط ژن GLA کد می شود، ایجاد میگردد. نتایج مطالعه آنها نشان داد که همه موتاسیونها به وسیله روش HRM تشخیص داده شدند، در حالی که ۱۷% از آنها با اکوتیلینگ تشخیص داده نشدند. مقایسه نتایج اکوتیلینگ با آنزیم CELI و ENDO-1 به میزان زیادی با هم همپوشانی داشتند. جگادسان و همکاران (۲۰۱۱) از اکوتیلینگ به عنوان یک تکنیک مارکری کمکی برای آنالیز مولکولی ژنهای گلیسین در موتانتهای سویا استفاده کردند. آنها ژنهای Gy1, Gy2, Gy3 و Gy5 که ذخیره پروتئینی بذر را کنترل می کنند را مورد مطالعه قرار دادند. این محققان گزارش نمودند که آنالیز پروتئین بذر با مارکرهای اختصاصی ژن در مقایسه با روش SDS- PAGE آسانتر، سریعتر و دقیقتر است و نیاز به در اختیار داشتن بذر نمی باشد. همچنین، این آنالیز می تواند در هر مرحله از رشد گیاه انجام گیرد. تسای و همکاران (۲۰۱۱) موتاسیونهای نادر در جمعیتهای برنج و گندم را با روش تیلینگ به وسیله توالییابی جستجو و مطالعه نمودند. آنها با بهره گرفتن از روشی مبتنی بر توالییابی ایلومینا، ۷۶۸ نمونه گیاهی از برنج و گندم را به طور موازی و هم زمان آزمایش و بررسی کردند. آنها نتیجه گیری کردند که این روش در مقایسه با سایر روشهای تیلینگ، مانند برش آنزیمی هترودوپلکسها، روش استفاده از dHPLC و HRM، حساسیت بیشتری برای تشخیص پلیمورفیسم داشته و روشی تخصصی تر است.
تحقیقات اخیر در این زمینه مربوط به توالی یابی ترنسکریپتوم ژنهای مسئول صفات مهم مانند انواع تنشهای زنده و یافتن موتاسیونهای تک نوکلئوتیدی در آنها که منجر به تغییر معنی دار عملکرد ژن میگردد، میباشد.
مکانیسم ژنتیکی، بیوشیمی و فیزیولوژیکی تحمل به شوری
بیان ژنهای مرتبط با تحمل نسبت به تنش شوری در گیاه جو در مراحل مختلف رشد گیاه بسیار متفاوت است. والیا و همکاران (۲۰۰۷) بیان ژن در طول تنش شوری را در جو آنالیز کردند. نتایج مطالعه آنها نشان داد که شکل خاصی از واکنش نسبت به شوری، القای ژنهایی است که در بیوسنتز اسید جاسمونیک دخالت دارند و ژنهایی که در پاسخ به تیمار اسید جاسمونیک شناخته شده اند. تعداد زیادی از ژنهای مرتبط با تنشهای غیر زنده (مانند گرما، خشکی، و دمای پائین) با واکنش نسبت به شوری در ارتباطاند. نتایج این پژوهشگران نشان داد که اسموپروتکشنها اولین واکنش گیاه جو نسبت به تنش شوری هستند. لی و همکاران (۲۰۰۹) از یک روش RT-PCR متفاوت بر مبنای پرایمر با دمای انلینگ کنترل شده (ACP) برای تشخیص بیان ژنهایی که در برگ جو تحت تنش شوری به صورت متفاوتی بیان میگردند (DEGs)، استفاده کردند. آنها برخی ژنهای جدید مانند SnRK1- پروتئین کیناز، که ۱۷ کیلو دالتون و کلاس I میباشند، پروتئین کوچک شوک حرارتی و ماده اولیه پروتئین RNase S-like را تشخیص دادند که این اطلاعات برای توسعه استراتژی های بعدی برای تحمل شوری مفید میباشد. مولر و همکاران (۲۰۰۹) تجمع یون سدیم در شاخه و افزایش تحمل به شوری، که با تغییر نوع خاصی از سلولهای انتقال دهنده یون سدیم در آرابیدوپسیس مهندسی شده است، را مورد بررسی قرار دادند. آنها نشان دادند که بیان ژن انتقال دهنده یون سدیم HKT1:1 در سلولهای بالغ ریشه آرابیدوپسیس تالیانا تجمع این یون در شاخه را به میزان ۳۷ تا ۶۴ درصد کاهش داد. بیان HKT1:1 به ویژه در ریشه بالغ با بهره گرفتن از سیستم بیان تقویت شده برای بیان کاملاً اختصاصی و قوی انجام میگیرد. این عمل در شاخه به کمک HKT1:1 و با افزایش جریان یون سدیم به داخل سلولهای ستارهای شکل صورت میگیرد و موجب کاهش انتقال یون سدیم از ریشه به شاخه میگردد. گیاهانی که یون سدیم کمتری در شاخه دارند نسبت به شوری متحملتر هستند. نتایج مطالعه این محققان نشان داد که تغییر فرایند اختصاصی انتقال یون سدیم در انواع خاصی از سلولها می تواند تجمع این یون در شاخه را کاهش دهد که این امر جنبه مهمی از تحمل به شوری در بسیاری از گیاهان عالی است. والیا و همکاران (۲۰۰۹) الگوهای بیان ژنومی برنج و جو را در ارتباط با واکنش نسبت به تنش شوری با هم مقایسه نمودند. آنها این فرضیه را تأیید کردند که علائم ترنسکریپتومی حفاظت شده در پاسخ به عوامل محیطی وابسته به شباهت ژنتیکی میان ژنوتیپهای موجود در داخل یک گونه و همچنین وابسته به فاصله فیلوژنی بین گونه ها میباشد. محمدی نژاد و همکاران (۲۰۱۰) با بررسی ژنوتیپی تحمل به تنش شوری در ۳۰ ژنوتیپ برنج در مرحله گیاهچگی آنها را بر اساس مارکرهای میکروستلایتSaltol QTL, RM8094 و RM10745 به ۱۶ هاپلوتیپ تقسیم نمودند. دیو و همکاران (۲۰۱۰) تفاوتهای نسخهبرداری و ترجمه ژن دهیدرین را بین واریته جوی تیبتان هیکینک شماره ۱ و جوی وحشی تحت شرایط تنشهای شوری، خشکی و دمای پائین بررسی نمودند تا مکانیسم تحمل به تنش را در واریته تیبتان هیکینک ترسیم کنند. آنها گزارش دادند که کمبود الکترولیت، محتوی مالوندیالدهید و H2O2 در جوی وحشی سریعتر از جوی لخت تیبتان، افزایش مییابد که این امر نشان میدهد جوی وحشی بیش از جوی لخت تیبتان، آسیب میبیند و واریته هیکینک شماره ۱ دهیدرینهای بیشتری نسبت به جوی وحشی حساس به تنش ذخیره می کند. کیو و همکاران (۲۰۱۱) تحمل به شوری را در ۱۸۹ ژنوتیپ مشتق شده از جوی وحشی تیبتان که از نظر تحمل به شوری متفاوت بودند با بهره گرفتن از تعیین غلظت یونهای سدیم و پتاسیم ارزیابی کردند. همچنین، آنها عملکرد آللی HvHKT1 و HvHKT2 را در جوی وحشی تیبتان آنالیز کردند. از نظر تحمل به شوری تنوع وسیعی میان ژنوتیپهای جوی وحشی وجود داشت. برخی از ژنوتیپها نسبت به رقم زراعی CM 72 جو متحملتر بوده و تحمل به شوری به طور معنیداری وابسته به نسبت یون پتاسیم به یون سدیم بود. آنالیز همبستگی نشان داد که این دو ژن اصولاً انتقال یون سدیم و یون پتاسیم را تحت تنش شوری کنترل می کنند که این امر با آنالیز بعدی بیان ژن تأیید گردید. نتایج این مطالعه نشان داد که جوی وحشی تیبتان دارای آللهای الیت از این دو ژن میباشد که موجب تحمل به شوری میگردد. ریواندی و همکاران (۲۰۱۱) یک لوکوس کنترل کننده ذخیره یون سدیم، SOS3 که با HvNaX4 همولوگ بوده و روی بازوی بلند کروموزوم شماره یک جو قرار دارد، را به خوبی نقشهیابی کردند. ژن HvCBL4 جو یک همولوگ بسیار نزدیک به ژن متحمل به شوری SOS3 در آرابیدوپسیس است که هم زمان با HvNaX4 تفرق مییابد. آنها این لوکوس را روی کروموزوم شماره یک نقشهیابی کرده و دریافتند که لوکوس HvNaX4 میزان یون سدیم در شاخه را بین ۱۲ و ۵۹ درصد کاهش میدهد یا بسته به شرایط رشد هیدروپونیک و طیفی از انواع خاکها اصلاً این میزان را کاهش نمیدهد. این امر نشان دهنده تأثیر قوی محیط روی بیان ژن است. این محققان در بیان mRNAی لوکوس HvCBL4 بین والدینی که نقشهیابی شدند تفاوتی مشاهده نکردند. بنابراین آنها گزارش دادند که HvCBL4 یک ژن کاندیدا برای HvNaX4 است که باید بیشتر مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد.
تحت تنش شوری غلظت یونهای پتاسیم و سدیم به شدت تغییر مییابد. تغییر غلظت این یونها تحت تأثیر ژنهای کنترل کننده این تنش و طی مسیرهای خاص بیوشیمیایی صورت می گیرد. یکی از راه های مطالعه مکانیسم این ژنها استفاده از موتاسیونهای مربوط میباشد. والیا و همکاران (۲۰۰۷) یک رقم متحمل به شوری در جو به نام گلدن پرامیس که حاصل موتاسیون القائی با پرتوتابی در رقم میتورپ میباشد را مورد مطالعه قرار دادند. گلدن پرامیس حاصل یک موتاسیون منفرد در لوکوس Ari-e روی کروموزوم شماره ۵ جو است. این رقم یون سدیم کمتری نسبت به رقم والدینی خود در شاخهها ذخیره مینماید و هدف از این مطالعه تشریح اساس ژنتیکی و مکانیسم این تفاوت بوده است. نتایج این تحقیق نشان داد که این دو رقم از نظر ژنتیکی بسیار به هم نزدیک بوده اما ایزوژنیک نمیباشند و این به دلیل وجود سه بلوک هاپلوتیپ پلیمورف است. آنالیز ترینسکریپتوم نشان داد که واکنش این دو ژنوتیپ به تنش شوری کاملاً متفاوت است. همچنین، واکنش آنها نسبت به تنش شوری در بافت ریشه و شاخه بسیار متفاوت است. روش دیگر برای مطالعه این مکانیسمها استفاده از رادیو ردیابها می باشد. کودلا و همکاران (۲۰۱۰) عملکرد سیگنال دهی یون کلسیم در گیاهان را مطالعه نمودند. زیرا این یون در واکنشهای متعدد گیاه نسبت به محرکهای زنده و غیر زنده از جمله نور، دمای بالا یا پائین، شوری و خشکی نقش دارد. آنها توانستند اصول دقیق مکانیسمی را تشریح کنند که تحت آن تشخیص و تغییر جریان اختصاصی یون کلسیم در سلول به صورت واکنش متقابل پروتئین با پروتئین، فسفریلاسیون پروتئین و بیان ژن تعریف میگردد و به موجب آن ویژگی پاسخ به تحریک محیطی به طور هم زمان بررسی می شود. لیگابا و همکاران (۲۰۱۰) با مقایسه ارقامی از جو که از نظر حساسیت نسبت به شوری متفاوت بودند مکانیسمهای تحمل به شوری را در آنها مطالعه کردند. آنها واکنش تحمل به شوری را در سطوح فیزیولوژیکی و مولکولی در ارقام متحمل (K305) و حساس به شوری (۱۷۴۳) بررسی نمودند. این محققان گزارش دادند که آنالیز بیان ژن با بهره گرفتن از RT-PCR کمّی نشان داد که تعداد نسخههای ژنهای انتقال دهنده یون پتاسیم (HvAKT1 و HvHAK1)، H+-ATPase واکوئولی و پیروفسفاتاز غیرآلی (HvHVP1 و HvHVA/68) در شاخه های KK305 فراوانتر از ۱۷۴۳ بود. بیان انتقال دهندههای ژن HvHAK1 و /H+ Na+ (HvNHX1, HvNHX3 و HvHNX4) هنگام قرار گرفتن طولانی مدت در معرض شوری در ریشه های K305 بیش از ریشه های ۱۷۴۳ بود. نتایج این مطالعه پیشنهاد می کند که عملکرد بهتر رقم K305 در مقایسه با رقم ۱۷۴۳ در طول تنش شوری ممکن است با قابلیت بیشتر آن برای توقیف یون سدیم در زیر بخشهای سلولی و یا حفظ هموستازی یون پتاسیم مرتبط باشد.
امروزه آنالیز ترکیبی ژنهای مسئول تنشهای زنده در گیاهان همراه با بررسی بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی آنها صورت میگیرد تا از این طریق درک بهتری از مکانیسم عمل این ژنها و شناسائی منابع مقاوم با بهره گرفتن از فرآیندهای متأثر از آنها انجام گیرد.
فصل دوم- مواد و روشها
۲-۱ فرضیات تحقیق
فرضیات این آزمایش شامل تشخیص آللها جدید و گروهبندی هاپلیوتیپی ژنوتیپهای مورد بررسی با بهره گرفتن از تنوع تک نوکلئوتیدی (SNP)، استفاده از تنوع هاپلوتیپی برای طبقه بندی اکوتیپها و کاهش هزینه، زمان و افزایش دقت نسبت به سایر روشهای مطالعه تنوع تک نوکلئوتیدی بوده است.
بخش عمده مراحل اجرائی این تحقیق در مرکز بین المللی تحقیقات کشاورزی در مناطق خشک (ICARDA) و بخشی دیگر در پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی کرج (ABRII) انجام گرفته است.
۲-۲ مواد گیاهی
در این تحقیق از ۹۶ ژنوتیپ جو که در مناطق مختلف شور در جهان از جمله ایران کشت میگردند، به عنوان مواد گیاهی استفاده گردید که لیست اسامی و مشخصات آنها در بخش ضمیمه ذکر گردیده است. هدف از انتخاب این مواد بررسی تنوع ژنی مقاومت به شوری در ژنوتیپهای متعلق به مناطق متعدد جغرافیایی بوده است. زیرا طبق مطالعات قبلی، ژنوتیپهایی که در مناطق شور رشد و نمو مییابند دارای تنوع بیشتری از نظر دارا بودن ژنهای متحمل به شوری میباشند.
۲-۳ طراحی پرایمر
طراحی پرایمرها با بهره گرفتن از داده های ژنومی جو که در پایگاه اطلاعاتی GeneBank موجود است، انجام گرفت. با توجه به اینکه این پرایمرها اختصاصی بوده و برای مطالعه عملکرد ژن طراحی شدند، از مناطق کد کننده ژن به عنوان توالیهای اولیه برای طراحی پرایمر استفاده گردید. ژن های مورد مطالعه در این تحقیق دو ژن متحمل به شوری CBL4و HKT1 بوده است. برای طراحی پرایمرها از نرم افزار آنلاین(http://frodo.wi.mit.edu/primer3/) Primer3 استفاده شد.
۲-۴ مدل ژنی ژنهای استفاده شده برای طراحی پرایمرها
مدل ژنی ژن CBL4 در شکل ۲- ۱ نشان داده شده است. همچنین توالی کامل مناطق کد کننده و غیر کد کننده این ژن در شکل ۲-۲ آورده شده است. مناطق کد کننده به صورت رنگی نمایش داده شده اند.
شکل ۲-۱ منطقه کد کننده پروتئین ژن calcineurin B-like protein 4 (CBL4) در رقم Clipper جو
Hordeum vulgare subsp. vulgare cultivar Clipper calcineurin B-like protein 4 (CBL4) gene,complete cds
join(345..429,523..605,698..866,1011..1063,1169..1249,
۱۵۲۳..۱۶۳۵,۱۸۶۵..۱۹۳۷)
/gene="CBL4″
/codon_start=1
/product="calcineurin B-like protein 4″
/protein_id="ADW08757.1″
/db_xref="GI:320090215″
/translation="MGCVSSSPGRSRRAPGYEDPAVLASQTSFTVNEVEALYELYKKL
SYSIFKDGLIHKEEFQLALFRTSKGPSLFADRVFDLFDLKRNGVIEFGEFVRSLSIFH
PKAPESDKAAFAFKLYDLRGTGYIEKEELRELVVALLDESDLCLSDSAVEEIVDNTFS
QADSNGDDRIDPKEWEEFVKKNPASLRNMSLPYLQDITTAFPSFVMHSEVDDYSGISK
شکل۲- ۲ توالی کامل ژن CBL4 و مشخصات منطقه کد کننده و توالی آمینو اسیدی در این ژن
مدل ژنی ژن HKT1 در شکل ۲-۳ نشان داده شده است. توالی مناطق کدکننده و غیرکدکننده ژن HKT1 در شکل ۲-۴ آمده است.
شکل ۲-۳ مدل ژنی ژن HKT1
Hordeum vulgare mRNA for high-affinity sodium transporter (HKT1 gene)
شکل ۲- ۴ توالی کامل ژن HKT1 و مشخصات منطقه کد کننده و توالی آمینو اسیدی در این ژن.
۲-۵ مشخصات پرایمرهای طراحی شده
برای هر یک از ژنهای CBL4 و HKT1 چهار پرایمر طراحی گردید که مشخصات آنها در جدول ۲-۱ ارائه شده است.
جدول ۲-۱ نام و توالی پرایمرهای طراحی شده برای ژنهای HKT1 و CBL4
شماره | نام | طول تخمینی قطعات تکثیری (bp) | توالی (۵´ _ ۳´) |
۱ |