مقابله: انجام اقدامات و ارائه خدمات اضطراری به دنبال وقوع بحران است که با هدف نجات جان و مال انسانها، تأمین رفاه نسبی برای آنها و جلوگیری از گسترش خسارات انجام میشود. عملیات مقابله شامل اطلاعرسانی، هشدار، جست و جو، نجات و امداد بهداشت، درمان، تأمین امنیت، ترابری، ارتباطات، فوریتهای پزشکی، تدفین، دفع پسماندها، مهارآتش، کنترل مواد خطرناک، سوخترسانی، برقراری شریانهای حیاتی و سایر خدمات اضطراری ذیربط است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
بازسازی و بازتوانی: بازسازی شامل کلیه اقدامات لازم و ضروری پس از وقوع بحران است که برای بازگرداندن وضعیت عادی به مناطق آسیبدیده با در نظر گرفتن ویژگیهای توسعه پایدار، ضوابط ایمنی، مشارکتهای مردمی و مسائل فرهنگی، تاریخی، اجتماعی منطقه آسیبدیده انجام میگیرد. بازتوانی نیز شامل مجموعه اقداماتی است که جهت بازگرداندن شرایط جسمی، روحی و روانی و اجتماعی آسیبدیدگان به حالت طبیعی به انجام میرسد. (قانون ۱۳۸۸)
دیدگاه سنتی و جدید به بحران
در دیدگاه سنتی گذشته، هر نوع تغییر و تحولی که به بحران منجر میشد برای سازمان یک تهدید و برای مدیران نامطلوب تلقی میگردید و مدیران هم میکوشیدند تا با گریز از گردنههای تغییر و تحول، بحرانها را از سر بگذرانند.
در دیدگاههای نوگرایانه بحران به عنوان شرایط نامطلوب اما اجتناب ناپذیر گمانه زنی شد و تلاش مدیران سازمانها مصروف حل بحران و کنار آمدن با عواقب بحران از طریق مدیریت تغییر و به کارگیری نوآوریهای برای همراهی با تحولات گردید. در این دیدگاه، اگرچه تعامل مناسب و منطقی با فرآیندهای عملیات حل بحران جایگزین نفی بحران و به عنوان کلید موفقیت مدیران قلمداد گردید، اما عدم اطمینان محیطی هرگز مثبت و خوشایند تلقی نشد. (وردینژاد ۱۳۸۹)
انواع بحران
بحرانها را بصورت کلی میتوان از نظر دخالت عامل انسانی، سطوح، موضوع، جغرافیا و شدت تقسیمبندی نمود که هرکدام از تقسیمات خود دارای زیربخشهایی میباشند:
انواع بحران از نظر دخالت انسانی
بحرانها از نظر دخالت عامل انسانی در شکلگیری آنها به بحرانهای طبیعی و بحرانهای ناشی از رفتار انسانی تقسیم میشوند:
بحرانهای طبیعی: بلایا و حوادث طبیعی یکی از انواع بحرانها در هر جامعهاند که ویژگیهای این از بحران عبارتند از؛ پیشبینی ناپذیر بودن، احتمال تکرار، در اختیار انسان نبودن و احتمال آمیخته شدن با چند بحران، میباشد. سلسله مراتب بحرانهای طبیعی شامل سه مورد زیر میشود:
وضع اضطراری[۱]: وضعی که ممکن است در سطح محلی و منطقهای بدون نیاز به اقدامات دیگر یا تغییر رویهها کنترل شود.
بلایای طبیعی[۲]: حوادث و رویدادهایی که گروههایی را که در وضع اظطراری مداخلهی آنها لازم نیست درگیر میکنند، روشهای معمولی را تغییر میدهند و نزدیکی بیشتر سازمانهای دولتی و غیر دولتی را ضروری میکنند.
فجایع طبیعی[۳]: رویدادهایی که بخش مهمی از یک جامعه را از بین میبند، مسئولان و سازمانهای محلی را ارز انجام دادن وظایفشان در مقابله با اوضاع پیشآمده، ناتوان میکنند، تقریبا موجب مختل شدن کامل فعالیت جامعه میشوند و توانایی اجتماعات محلی را برای نزدیکی بیشتر و یاری رساندن به یکدیگر سلب مینمایند.
بحرانهای انسانی: شامل همهی بحرانهایی که از ارادهی انسانی ناشی میشوند، یا انسانها در بروز، گسترش و توقف آنها نقش دارند. شامل انواع بحرانهای سیاسی (جنگ، اعتصاب، مشروعیت، مشارکت و …)، اتقصادی (فساد مالی بزرگ و …) و اجتماعی (هویت و …) میباشند.
بحرانهای انسانی ویژگیهای مختلفی دارند، از جمله این که؛ قابل پیشبینی هستند، هم زمانی ندارند، توقفپذیرند، ریشههای غیر طبیعی دارند و میتوانند سیاسی باشند.(نصرالهی ۱۳۸۹)
انواع بحران از نظر سطوح
سطح کلان: در این سطح سه دسته بحران قابل تعریفند، بحرانهای سیستمی یا بحران در نظام (ثبات نظام یا زیر نظامها را تهدید و امکان دگرگونی در آنها را فراهم میکند.)، بحرانهای تصمیمگیری حکومتی (بحران در سطح حکومت یا کشور) و بحرانهای رویارویی بینالمللی (بحران در سطح جهانی) میباشد.
سطح خرد: در دو دستهی بحرانهای ساختاری و بحرنهای کارکردی قابل تقسیم میباشند:
بحرانهای ساختاری: این بحرانها در ساختار نظامهای اقتصادی و سیاسی – مدیریتی رخ میدهند و در واقع نشانههای آسیب شناختی معینی را در کل پیکره یا ساختار هریک از این نظامها (یا زیر نظامها) بیان میکنند.
بحرانهای کارکردی: این دسته بحرانها که در دو زیر نظام سیاسی – مدیریتی و اجتماعی – فرهنگی (اعتقادی) رخ مینمایند، ناظر به ناکامی و ناتوانی این زیرنظامها در تولید ضروریات و مقتضیات به میزان لازماند؛ این ضروریات یا مقتضیات به ترتیب عبارتند از: مشروعیت بخشی (ایجاد ارزشها و هنجارهای پذیرفته شده و تعمیم یافته) و بسیج (ایجاد معانی کنش برانگیز)؛ به عبارت دیگر این نوع بحرانها مبین ضعف و ناکامی زیرنظام سیاسی – مدیریتی و زیرنظام اعتقادی – اجتماعی –فرهنگی است.(نصرالهی ۱۳۸۹)
انواع بحران از نظر موضوع
بحران سیاسی: حالتی که در نتیجه آن ثبات و توازن سیاسی و اجتماعی از بین می رود . که بر حسب وسعت مکانی و عوامل درگیر و گستره جغرافیایی تعارضات به دو دسته داخلی و بین المللی تقسیم می شود.
بحران سیاسی داخلی : شرایط غیر متعارفی که معمولا در ساختار سیاسی یک کشور بروز می کند و برحسب ماهیت، زمان، دامنه ، شدت و نوع عوامل درگیر در آن شامل انواع متعدد است ، نظیر : اختلافات جناحی، شورش های خیابانی ، درگیری های قومی و جنگ های چریکی کودتای نظامی ، اعتصابات دامنه دار، منشاء بحران های داخلی تنها عملکرد داخلی در یک کشور نیست بلکه در عصر حاضر اغلب بحران ها تحت تاثیر جریان های سیاسی و اقتصادی که از طرف کشورهای دیگر و نظام های مسلط در منطقه و بین المللی ایجاد میشود بوجود می آید.
بحران سیاسی بین المللی : عبارت است از شرایط غیر متعارفی که در چارچوب روابط بین دو یا چند کشور بروز می کند و برحسب گستره جغرافیایی دارای اشکال گوناگونی است مثل اختلاف بین دو کشور همجوار یا دو کشور غیر مجاور که مراحل بحران مختلفی از تیرگی روابط سیاسی تا جنگ را در بر می گیرد. بحران در یک منطقه وسیع جغرافیایی و بحران در ابعاد جهانی.
بحران اقتصادی: دوره انحطاط و رکود فعالیت های اقتصادی که قیمت ها پایین ، قوه خرید اندک و بیکاری و ورشکستگی فراوان است. نابسامانی شدید (بحران) در یک نظام اقتصادی با پدیده کسادی یا رکود رابطه مستقیم دارد.
تمام عواملی که موجب می شوند فعالیت اقتصادی کل جامعه را در بر نگیرد و شیوه های عقلانی در مورد آن اعمال نشود (مثل آهنگ فرآیندهای تولید ، تورم ، سیاست نادرست پولی و اعتباری ، بورس بازی ، تاثیر سلطه بعضی از بازارها بر بازار بومی) در شمار علل بحران اقتصادی قرار دارند.
تورم : بالا رفتن پیوسته قیمت ها ، کاهش ارزش پول و این که مردم با پول زیاد دنبال کالای کم می دوند . در دوران تورم حقوق بگیران ثابت و پسانداز کنندگان بیش از دیگران ضرر می کنند. تورم زاییده جنگ است و از عوامل آن عبارتند از افزایش دستمزد ها بدون افزایش تولید ، کسر بودجه ، احتکار کالا، افزایش اعتبارات و افزایش سریع خدمات نسبت به تولید ، وخامت وضع مبادلات اقتصادی با خارج.
بحران اجتماعی: بحران اجتماعی بروز نابسامانی ، بی سازمانی و اختلال در جامعه است به نحوی که تعادل عمومی و روال عادی زندگی اجتماعی به مخاطره بیافتد. در بحران اجتماعی مردم رفتار معمول و تعاملات روزمره را با یکدیگر ندارند بلکه نحوه رفتار مردم با یکدیگر بستگی به میزان ناهنجاری اجتماعی و شدت بحران دارد.
نمونه بحران اجتماعی هجوم مردم در آمریکا به فروشگاه ها در زمان بروز یک بحران اقتصادی است و کسی در خرید به دیگری رحم نمی کند.
بحران فرهنگی (تهاجم فرهنگی): هم رنگ شدن باور ها ، ارزش ها و اعتقادات بومی جوامع در مقابل فرهنگ مهاجم و اعمال قدرت فرهنگ مسلط به منظور اشاعه ارزش های خود بر فرهنگ جوامع دیگر میباشد.
عقب ماندگی فرهنگی : حرکت کند تغییر در اندیشه های سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی در عرصه عمل در مقایسه با رشد سریع اختراعات و فنون سبز فایل
امپریالیسم فرهنگی : اعمال قدرت سیاسی و اقتصادی - نظامی برای اشاعه ارزش ها و فرهنگ مربوط به یک قدرت در میان ملل دیگر برای جدا کردن مردم این ملل از ریشه های باور ، اعتقادات و ارزش های خود (از بین بردن آداب و سنن یک ملت و بیگانه کردن مردم از یکدیگر)(خادمالمله ۱۳۸۲)
بحران اقتصادی: منظور معضل و مشکل بزرگی در کشور است که ریشهی آن اقتصادی است؛ برای مثال ورشکستگی یک صنعت بزرگ و بیکار شدن شمار زیادی از کارگران، گرانی غلات به دلیل خشکسالی، کمبود بنزین بهعلت تحریم، التهاب در جامعه به علت اجرای نوع جدیدی از مالیات و غیره.
دیگر تقسیم بندیهای بحران
سطوح بحران سیاسی، دسته بندی دکتر افتخاری:
بی ثباتی خوش خیم: شکاف بین خواستهها و کار ویژهها چندان زیاد نیست. (لازم است کارکرد رسانهها در پرورش ذهنی جامعه نسبت به شکاف بین خواستهها و کارویژهها در نظر داشته باشیم)
بی ثباتی مزمن: اگر چه خواستها و نیازمندی شهروندان چندان تغییری نمییابد ولیکن نظام سیاسی حاکم در اذهان عمومی سلامت خود را از دست داده و انسجام ایدئولوژیک تضعیف میشود. (کارکرد رسانه را در شکل دهی داوری ذهنی جامعه نسبت به سلامت و کارآمدی نظام سیاسی و در نتیجه انسجام ایدئولوژیک در نظر داشته باشیم.)
بی ثباتی بدخیم: رشد فزاینده نیازها و ناکارآمدی نظام سیاسی در پاسخگویی به این نیازها، منجر به تضعیف انسجام ایدئولوژیک میشود. (کارکرد رسانه را در رشد دهی نیازها، و نمایش کارآمدی یا ناکارآمدی نظام سیاسی در نظر داشته باشیم.) (محکی ۱۳۸۲)
به اعتبار «شدت تهدید»، «تداوم زمانی» و «درجه آگاهی»، بحران ها را به شدید، نوظهور، بدعتی، کند (بطئ)، ویژهای (موردی)، انعکاسی، برنامهای (عمدی)، عادی و اداری تقسیم بندی کردهاند.
پارسونز نیز سه نوع طبقه بندی برای بحران بیان میکند که عبارتند از:
بحرانهای فوری: این بحرانها دارای هیچ گونه علامت هشدار دهندهی قبلی نیستند و سازمانها نیز قادر به تحقیق در مورد آنها و نیز برنامهریزی برای دفع آنها نیستند.
بحرانهایی که بصورت تدریجی ظاهر میشوند: این بحرانها به آهستگی ایجاد میشوند. میتوان آنها را متوقف کرد و یا از طریق اقدامات سازمانی آنها را محدود ساخت.
بحرانهای ادامهدار: این بحرانها هفتهها، ماهها و یا حتی سالها به طول میانجامند. استراتژیهای مواجه شدن با این بحرانها در موقعیتهای متفاوت بستگی دارد به فشارهای زمانی، گستردگی کنترل و میزان عظیم بودن این وقایع.
«بورنت» با بهره گرفتن از سه معیار سطح تهدید، فشار زمانی و شدت وقایع و نیز معیار تعداد گزینههای واکنش یا پاسخگویی، ماتریسی را برای طبقهبندی بحرانها پیشنهاد کرده که در آن ۱۶ خانه وجود دارد. سطح تهدید در دو سطح بالا و پایین، تعداد گزینههای واکنشی در دو طبقه کم و زیاد، فشار زمانی در دو حد کم و شدید و درجه کنترل در دوسطح بالا و پایین در نظر گرفته شده اند. پدیدهها در این ۱۶ خانه به چهار سطح دسته بندی شدهاند. سط یک زمانی است که سط تهدید پایین، تعداد گزینههای واکنشی زیاد، فشار زمانی کم و درجه کنرل بالاست. سط چهار زمانی است که سط تهدیدها بالا، تعداد گزینههای واکنش کم یا زیاد، فشار زمانی شدید و درجه کنترل پایی یا بالا باشد. بورن میگوید هرچه سطح پدیده یا مشکل از سط یک به سط چهار نزدیک شود احتمال تبدیل آن مشکل یا پدیده به یک بحران بیشتر میشود.
میتراف برای طبقه بندی بحرانها از دو طی استفاده میکند. یک طیف داخلی یا خارجی بودن بحرانها را مشخص میکند و اینکه بحران در داخلی سازمان به وقوع میپیوندد یا در خارح از سازمان و طیف دیگر فنی یا اجتماعی بودن بحرانها را نشان میدهد. )رشیدی ۱۳۸۶(
مدیریت بحران
ماهیت غیر مترقبه بودن غالب حوادث طبیعی، و لزوم اتخاذ سریع و صحیح تصمیمها و اجرای عملیات، دانشی را تحت عنوان مدیریت بحران به وجود آورده است. این دانش، به مجموعهی فعالیتهایی اطلاق میشود که قبل، بعد، و هنگام وقوع بحران، به منظور کاهش اثرات این حوادث و کاهش آسیبپذیری انجام میگیرد.(محمودزاده۱۳۹۰)
مدیریت بحران هم چون خود مفهوم بحران، از منظرهای گوناگون مورد تعریف و تدقیق واقع شده است. گستره مفهومی و تعریفی این واژه بسیار فراخ و در برگیرنده هر تمهیدی برای پرهیز از بحران، جست و جوی اندیشمندانه بحران و خاتمه و مهار بحران در راستای تامین منافع ملی و … است. (تاجیک ۱۳۷۹)